بعضی آدما به دنیا میان تا درجه انسانیت جهان رو ببرن بالاتر. به دنیا میان تا یکم به تلویزیون سیاه و سفید این جهان، بین این اتفاقا، یه اتفاق خوب باشن، یه رنگ شاد باشن که بین این سیاه و سفید، چشمک میزنن. اگه کاری هم نکنن، این وجودشونه که نور میپاشه به در و دیوار وجود. از آدمایی که بلد نیستن قهر کنن، باید بیشتر مراقب باشی که ناراحت نشن، چون انقدررررر دلشون بزرگ هست که ناراحتیشونو نگن. اینایی که با امضای لبخند و انرژی خدا به وجود اومدن. خدا نشسته روی صندلی چوبیش و با یهلیوان چای، به انضمام خوشحالی و لبخند ازتهدل، توی یه عصر بهاری، آفریدتشون. اینا خیلی کمن. ولی من یکیشونو میشناسم.
آنه، تولدت مبارک:))منبع انرژی و لبخند و نیش همیشهباز، دوست و رفیق و یارغار، کاش که همیشه باشی و دنیا و اتفاقاش نتونه ازت لبخندو بگیره. کاش بهترین اتفاقای روزگار واست بیفته که لیاقتشو داری بچه:))بیشتر از هرکسی تویی که لیاقتشو داری:))
+ شلغم، مغزم درد گرفت انقدر فکر کردم که ادبی باشهها. حال کردی خدایی؟ سهساعته دارم فکر میکنم عصر پاییزی بهتره یا عصر بهاری؟ حالا چایی بدم دستش یا نسکافه؟ میدونم چایی دوست نداریا( اُف بر تو) ولی نمیشد که خدا نسکافه بخوره:| (خدایا ببخشید، همهش تقصیر اینه،وگرنه شما که هرچی دوست داری از آشپزخونه بردار)
بعدم اینکه بذار کنکورو بدیم راحت شیم، بعد میرم ازین ساندویچ کثیفا میخوریم رو زمین چمن( قبول کن بیشتر از کیک میچسبه، اونم تو کافیشاپ و اینا، عیح:|) فعلا اینو نسیه داشتهباش ازم، خب؟ الانم بیا بغلت کنم، تولدتم خیلی مبارک رفیق:))برو خونتون دیگه.
درباره این سایت