امروز قلمچی بود که نرفتم. چون مدرسه مزخرفمون واسمون کلاس جبرانی گذاشته بود و شیمی لعنتیمون اومدش سوالای ۱۶ آذرو حل کرد و گفت قلمچی مزخرفه و یه نگاه به من کرد که همیشه شیمی قلمچیم بالاتر از گزینهدومه. بلند نشدم که بهش بگم اینی که داری حل میکنی ایستگاه جمعبندی پایهس و اگه راست میگی برو شیمی پایه رو بیار. ذهنم درگیر میشد. ساکت شدم و ولش کردم . امیدوارم خودش متوجه بشه.
تصمیم گرفتم هدفگذاری چنتا از دهتا رو توی گزینهدو هم پیاده کنم. ینی یکی از عواملی که قلمچیم بهتر از گزینهدوم هست همینه که قلمچی سوالاش دهتا دهتاعه. حالا میخوام دهتا دهتا جدا کنم و بزنم. با تعداد غلطامم میدونم چیکار کنم.
واسه این آزمون برنامه زیاد دارم و این یههفته رو میخوام خیلی زیاد بخونم. هدفگذاریم رو پنجشنبه میام مینویسم اینجا.
و خب به نتیجههای خوبی رسیدم. ینی میگم که من وقتی میخونم درصدم بالا میشه. وقتی نمیخونم خیلی پایین میشه. صفر و صدی دقیقا. بعد به خودم میگم که وقتی میبینی بخونی نتیجهای که میگیری زمین تا آسمون با بقیه فرق داره چرا نمیخونی پس؟
بودجه آزمونو به عمومیاش کامل میرسم. به اختصاصیاش زیست و شیمی رو شک دارم کامل برسم. ولی خب تلاشمو میکنم به اونی که رسیدم خوب برسم. کاش تراز ایندفهم بالای هفت بشه. عمومیا خیلی ترازمو میکشن پایین. ایندفه میخوام عمومیا رو بترمشون. خیلی تست میزنم واسشون. ینی منظورم اینه که اگه مثلا ۱۲۰ تا تحلیل صرفی بزنم خدایی سوالی میمونه که جرئت کنه غلط یا نزده بشه؟ نه دیگه. بعد یهچیز خوبیم بود. آدمی که تلاش میکنه خوششانسه. جدی و واقعی. میخوام جوابشو بگیرم.
درباره این سایت